سرمیزشام وقتی یادش افتادم یهوبغض کردمو اشک توی چشمام جمع شد....
همه نگام کردن...نمیدونستم چی بگم؟!
گفتم چقدر داغ بود.....
[ شنبه 92/9/2 ] [ 2:22 عصر ] [ farbod007 ]
آخرین مطالبپیوندهاسایت آوازکطراح قالب: آوازک |
درباره وبلاگ![]() آرشیو ماهانهبرچسبهای وبلینک های ویژهدیگر امکاناتبازدید امروز: 14 بازدید دیروز: 26 کل بازدیدها: 97852 | |
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |