برای نبودن که . . .
همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی
میتوانی همین جا
پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی
این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم
قصه می نویسم و گـــــــــــاهی
دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود
تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم . . .
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:26 عصر ] [ farbod007 ]
سنگ.. کاغذ .. قیچی
مرا می نشاند کنار حوصله اش،سنگ، کاغذ، قیچی بازی کنیم...
باز گیر داده که او قیچی باشد و من کاغذ!!!
طبق معمول هم که خب ،کاغذ باید خرت خرت پاره شود...
عشق می کند این وقتها...
ببینم...
ولی... ولی مگر یک آدم چقدر می تواند کاغذ باشد؟
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:24 عصر ] [ farbod007 ]
دیدی که سخــــت نیســـــت
تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود
شب ها بدون مـــــــــن !
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند
با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت
امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود
فردا بدون مــــــن !!!…
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:23 عصر ] [ farbod007 ]
نشسته ام.... کجا!؟
کنار همان چاهی که تو برایم کندی...
عمق نامردی ات را اندازه میگیرم...
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:22 عصر ] [ farbod007 ]
نشسته ام.... کجا!؟
کنار همان چاهی که تو برایم کندی...
عمق نامردی ات را اندازه میگیرم...
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:22 عصر ] [ farbod007 ]
نمک خوردی نوش جونت....
نمکدون شکستی دمت گرم....
حداقل بقیشو نپاش رو زخمم، باشه
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:21 عصر ] [ farbod007 ]
نمک خوردی نوش جونت....
نمکدون شکستی دمت گرم....
حداقل بقیشو نپاش رو زخمم، باشه
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:21 عصر ] [ farbod007 ]
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:20 عصر ] [ farbod007 ]
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:20 عصر ] [ farbod007 ]
کاش مى شد وقتى داری از تنهایى دق میکنی،
دق کنى،
ولى دل به کسى که دلش گیره نبندى؛
...
این دردش از همه ى دردا بدتره که
یه روز بفهمى کسی که دل به دلش دادى،
دلش جایى گیره .
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 9:16 عصر ] [ farbod007 ]