[ یکشنبه 92/6/10 ] [ 6:14 عصر ] [ farbod007 ]
روزگار، نبودنت را برایم دیکته می کند
و نمره ی من باز می شود... صفر!
هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام...
[ شنبه 92/6/9 ] [ 9:3 عصر ] [ farbod007 ]
دوستی اتفاق است، جدایی رسم طبیعت، طبیعت زیباست
نه به زیبایی حقیقت، حقیقت تلخ است، نه به تلخی جدایی،
جدایی سخت است نه به تلخی “تنهایی”...
[ شنبه 92/6/9 ] [ 9:2 عصر ] [ farbod007 ]
هیچ وقت نباید به اجبار خندید.
گاهی باید تا نهایت آرامش گریه کرد...
لبخند بعد از گریه،
از رنگین کمان بعد از باران هم زیباتره...
[ شنبه 92/6/9 ] [ 9:1 عصر ] [ farbod007 ]
چقدر کم توقع شده ام، نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را...
همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست...
مرا به آرامش می رساند حتی اصطحکاک سایه هایمان کافیست...
[ شنبه 92/6/9 ] [ 9:0 عصر ] [ farbod007 ]
لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد.
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “ عدم حضور شخصى یا چیزى ” ؛ همین.
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند...
[ شنبه 92/6/9 ] [ 8:58 عصر ] [ farbod007 ]
کابوس امشبم شده ای تو؛
دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد
و حال میگوید برو...
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم!
[ شنبه 92/6/9 ] [ 8:57 عصر ] [ farbod007 ]
شمردن ستاره ها سخت نیست .
اگر تو بگویی . . .
به اندازه ی ستاره ها دوستم داری !
[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 1:13 صبح ] [ farbod007 ]
در خاطری که تو هستی
دیگران
محکومند به فراموشی !
این را به همه بگو ...!
[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 1:12 صبح ] [ farbod007 ]
دستت را بیاور
مردانه و زنانه اش را بی خیال
دست بدهیم به رسم کودکی
قرار است هوای هم را / بی اجازه داشته باشیم
[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 1:11 صبح ] [ farbod007 ]