به سلامتی پسری که به سلا متی عشقش عرق می خوره
ولی عشقش تو بقل یکی دیگه عرق میکنه
[ جمعه 91/11/27 ] [ 3:22 عصر ] [ farbod007 ]
اگـــر در خـــواب وبیـــداری... مـــرا آیـیـنه میـــداری... اگـــر از عشــــق ایـن فــــانـی...
همـه شـب را تــو بیــداری... مــن خـاکی، مــن فـانـی... نـه یک شـب را،نـه صـد شـب را...
تـما م روز و شـب هــارا... بـه یــادت خـــاطـره کـــردم... نظــرهارا،گــذرهـارا... همــه زیر
و زبــرهـارا...بـه یـاد تــو... بـه عشـــق تـو... حـــرام ایـن تنــم کـــردم... و درمحــراب عشق
تـو... و در اکـــراه روی تـو... چـه کــفری بـر خــودم کــردم... نگــشتم خـاک پای تـو... ولی
ای عشـــق جـانـانـه... حــلالـت بـاشــد ایـن گـــوهـــر... کـه از قــلبـم بــرون کــردم... کــه در
کــامـت فـــرو ریـزم... و ایـن هـم قـسمـت مـا بـــود... کــه افــتادی تـو در قـــرعـه... و نـوشـت
بـاشـد ایـن قــطـره... کـه از چــشمم بــرون آمـــد... ســرشـکــم خــاک پـایـت بــاد... حــلالـــت
بـاشـــد ایــن جـــرعــه... تـو ای افـــتاده در قـــرعــه... کــه رســـم عــاشــــــقی ایــن اســـت...
چـــه ایــن قــــرعــه، چـــه آن قـــــرعـــــه
[ پنج شنبه 91/11/26 ] [ 10:26 عصر ] [ farbod007 ]
بیا امشب دفتر خاطرات چروک خورده ام را با هم ورق زنیم
تو سردی هایت را برایم معنا کن
من تپش های قلبم
تو آواره های خراب شده روی سرم را بشمار
و من علت هایش را
و تو تا صبح بی وفایی هایت را بخوان
و من محبت های بی جوابم را....
[ چهارشنبه 91/11/25 ] [ 6:29 عصر ] [ farbod007 ]
می شنوی ؟؟؟؟؟
.
.
صدای سکوت را میگویم !
.
.
گوش کن
.
.
خوب گوش کن
دارد بی داد میکند
از درد بی کسی
از بی همدمی
از بی نفسی!
یه موقع از سکوت یاد نگیری
برسرم این بلا هارا بیا وری!
او
.
.
صاحبش عادت دارد.
[ سه شنبه 91/11/24 ] [ 3:40 عصر ] [ farbod007 ]
چند لحظه مرا درک کن
در این زمان که رسیده ام....توقع هایم خیلی تغیر کرده
انگار هر چه بزرگتر میشوم...انتظارم از دیگران گاهی بیشتر...یا کمتر میشود
...
اینگونه شده ام...
کسی را میخواهم که صادقانه دوستم بدارد و دروغ نگوید و دو دل نماند
به فکرم باشد ...گاهی کم ...گاهی زیاد
کسی که دوست داشتنم را درک کند و برای همیشه بماند
گاهی بی حوصلگی هایم را تحمل
و با دوست داشتنش زندگیم را هر روز تازه تر کند
من عشق های مثل فرهاد را نمی خواهم
همین که صادقانه مرا دوست داشته باشی بس است
من آنگونه با تو رفتار میکنم که....
هیچ وقت در زندگانی احساس کمبود عشق نکنی
گاهی دوست دارم به خواسته هایی که( نه)میگویم تواسرار کنی
هنوز چشم به انتظارت هستم تا........
انگار این تنهایی های مدام.. مرا صبورتر از آن کرده که فکرش را میکنم
باید بمانی همیشه برای من تا بدانی چه میگویم وچگونه عشقم را ابراز میکنم
[ دوشنبه 91/11/23 ] [ 7:31 عصر ] [ farbod007 ]
یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد!
یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد زندگی
را با گرمای عشق اومیگذرانم!
کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم
دستانش را بفشارم!
یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ،همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد!
یکی را دوست میدارم ، که میدانم او دیگربرایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست!
یکی را برای همیشه دوست میدارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا !
کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم!
یکی را تا ابد دوست میدارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او دراین
دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ،کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و
لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ،کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه
نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !
کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ،از بی وفایی هایش که بگذرم برای
من عزیزترین است !
یکی را دوست میدارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد!
نمیداند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !
یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست میدارم!
کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد!
یکی را بیشتر از همه کس دوست میدارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز
دوست نمیدارد!
یکی را دوست میدارم ...
با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .....
[ دوشنبه 91/11/23 ] [ 7:7 عصر ] [ farbod007 ]
چقدر سخته که عشقت روبروت باشه نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی نتونی که رها باشی
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه...
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون غمش یک قطره بارونه...
چقدر سخته که چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه نتونی ناجی اش باشی
چقدر سخته که رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشی
چقدر سخته که تو خونه عین مهمون شی، بپوسی، خسته بیرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی، ولی تو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی، ولی غرق عدا باشی
[ یکشنبه 91/11/22 ] [ 11:39 عصر ] [ farbod007 ]
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
[ یکشنبه 91/11/22 ] [ 11:37 عصر ] [ farbod007 ]
بعضی آدمـــــا ...
یـهــو مـیان ...
یـهـو زنـدگیـتــو قشــنــگ می کنن ...
یـهـو میشـن همـه ی دلخوشیت ...
یـهـو میشن دلیل خنده های گاه و بی گاهت ...
یـهـو میشن دلیل نفس کشیدن و زنده موندنت ....
بعد همین جوری !!!
یـهـو میرن !!!!
یـهـو گند میزنن به همه ی آرزوهات ...
یـهـو میشن دلیل همه ی غصه هات و اشکات ...
یـهـو میشن سبب بالا نیومدن نفست ....
! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
بیزارم از همه ی این یـهـویـی ها ...
[ یکشنبه 91/11/22 ] [ 12:2 عصر ] [ farbod007 ]
خداوندا ، دعا برآنکه آزار مرا اندیشه می دارد ، نشانم ده
خداوندا ، مسلمانی عطایش کن
نخشکاند هزاران شاخه زیبای مریم را
نبندد پای زیبای پرستو را
نسوزاند پر پروانه های عاشق گل را
نچیند بال مینا را
===
دعایش می کنم آن عهد بشکسته
دعایش می کنم عاشق شود بر یاکریم و هدهد و مینا
دعایش می کنم
آن سان دعایی
چون مرا با لعنت و نفرین قراری نیست
[ یکشنبه 91/11/22 ] [ 11:39 صبح ] [ farbod007 ]
